رهائی
![]() آنگاه که فضای وجودت را تُهی از ”عشق“ یافتی، پنجرههای دلت را به روی عشق بگشای تا ”عشق“ را بیابی. زمانیکه تمامی رگ و پی جانت ”عشق“ را طلبید، کافی است چشم بر هم بگذاری و بدان بیندیشی، یقین بدان آنگاه ”عشق“ در وجودت به غلیان افتاده است. هنگامیکه دریافتی غرامت تنهائیت را تنها ”عشق“ میتواند پر کند، کافی است آغوش بگشائی و ”عشق“ را با ذره ذره وجودت لمس کنی. آنگاه که حساب عاطفی خود را خالی یافتی و بر ریتم یکنواخت قلبت (همچون زندگیت) تأسف خوردی، به ”عشق“ پناه ببر و صندوقچهٔ قلبت را از سرمایهٔ ”عشق“ انباشته کن. آنگاه که سرمای روزمرگی، احساس را در رگهایت منجمد ساخت، تنها حرارت ”عشق“ است که قادر به بازگرداندن شور و گرمای اشتیاق و رگهای وجود است. ● و سرانجام بدان: در بازار مکارهٔ زندگی تنها تاجرهائی موفق هستند که کالای پربهاء ”عشق“ بیآلایش خود را نثار تمامی خریدارهای مشتاق آن نمایند و گنجینهٔ سینه را از شور و شوق ”محبت، صفا و یکدلی“ انباشته نمایند. عبدالحمید پوراسد / نویسنده و مترجم |
منبع : مجله شادکامی و موفقیت |
گرد آوری مطالب : iranbanou.com
کلمات کلیدی :
نظرات بییندگان :
مطالب مشابه :